بالاخره امتحانات تمام شد. روزهای فشرده و پُرتنش برای بچههای شب امتحانی و فراغت بیشتر برای معلمها. امسال ادبیات بچهها واقعا ضعیف بود آنهم در مدرسهای که در ثبتنام ورودیهای جدید دهم سختگیری کرده بود. به خاطر یکدست نبودنشان، مدام در حال تقویت پایههای ضعیفی بودیم که ماحصل فرار از کلاسهای آنلاین و درسهای عمومی سهچهار سال گذشته بود و از همه بیشتر ادبیات لطمه خورده بود. ترس از دستور زبان و تنوع آرایههای ادبی! سعی کردم بیشتر از شیوههای تشویقی استفاده کنم که نتیجهاش بد نشد. در حین تدریس ناخنکی به مجموعهنامههای نیمایوشیج میزدم، روزمرگیهای معلم و شاعری بزرگ مانند او امیدبخش بود. آل احمد در ارزیابی شتابزده کمی از نیما گفته و در کتاب دهم به خاطر درس "پیرمرد چشم ما بودِ" آل احمد دربارهی نیما و شعر زیاد حرف زدیم.در این فرصت مغتنم یکماهه که فقط برای مراقبتهای کوتاه به مدرسه میرفتیم، فیلمهای خوبی دیدم و کتابهای خوبی خواندم. شاید چون میدانستم در نهایت به روزهای شلوغ برمیگردم قدر این لحظات را بیشتر دانستم. به نظرم رسید خلاصهای از هر کدام را اینجا بگذارم برای گریز از فراموشی.1- آنجا که دیگر دلیلی نیست: گفتگوی ذهنی مادری نویسنده با پسر شانزدهسالهاش که ناگهان خودکشی کرده. داستان فرم متفاوتی دارد، روایت سوگیست تلخ. دیالوگها عمیقاند و زبان نقش برجستهای ایفا میکند.2- جام جهانبین: مجموعه مقالاتی از استاد محمدعلی اسلامی ندوشن در حوزهی ادبیات تطبیقی و نقد. با اینکه امروزه در این زمینه زیاد کار شده اما در دوران خودش اثر ارزشمندی بوده و حتی امروز هم حرف زیادی برای گفتن دارد. توجه نویسنده به ظرافتهای آثار بزرگ ادبی و روایت ساده و روانش کتاب را خواندنی کرده.3-مرگ و دخ میلاد امام حسن...
ما را در سایت میلاد امام حسن دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mashghemodara بازدید : 20 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 14:13